سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سه ویژگی در هر که باشد، ایمانش به کمال رسد : خرد، بردباری و دانش . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :417
کل بازدید :2165104
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/3/21
12:20 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

یکی از شبهات تاریخی، شبه رفاه کافران و فقر و نداری مسلمانان است. این شبهه در قالب دو قیاس استثنایی گونه این طوری طرح می شود:

  1. اگر اسلام حق است وضع مسلمین باید بهتر از این می‌شد و مسلمانان پیشرفت می کردند؛ چون وضع مسلمین این طور نیست، پس اسلام حق نیست. خداوند در آیه 11 احقاف این مغالطه در قالب قیاس استنثایی را این گونه از زبان کفار نقل می کند: وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کَانَ خَیْرًا مَّا سَبَقُونَا إِلَیْهِ وَإِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هَذَا إِفْکٌ قَدِیمٌ؛ و کسانى که کافر شدند، به آنان که گرویده‏اند گفتند: «اگر این دین‏ خوب بود، بر ما بِدان پیشى نمى‏گرفتند.» و چون بدان هدایت نیافته‏اند، به زودى خواهند گفت: «این دروغى کهنه است.» در حقیقت کفار معتقدند که از نظر علم و عقل آنان برتر هستند و اگر خیری در اسلام و مسلمانی بود آنان زودتر از مومنان و مسلمانان بدان ایمان می آورند. حالا که ایمان به اسلام نیاوردند نشان می دهد که این عقاید مسلمان خرافی است و برای همین کفار عاقل و خردمند و دانا به آن ایمان نیاورده و نمی آورند.

  2.  اگر کفر باطل باشد، کفّار باید در ذلّت و فلاکت و فقر و افلاس باشند و پیشرفتی نمی داشتند؛ چون این‌چنین نیستند و آنان پیشرفت کرده و در فقر نیستند، معلوم می‌شود کفر باطل نیست.

قرآن در آیات خود به اشکال گوناگون به این پرسش پاسخ داده که مهم ترین پاسخ قرآن مبتنی بر تبیین معیار و ملاک سنجش درست و صحیح است از یک سو؛ و تبیین حکمت و هدف آفرینش از سوی دیگر است.

  1. در پاسخ نخست قرآن به نقد معیار سنجش خیر و شر پرداخته و می فرماید: معیار سنجش خیر و شر و نیز سعادت و شقاوت، دارایی و نداری و امنیت و فقدان امنیت در دنیا نیست؛ بلکه معیار همانا سعادت و شقاوت ابدی است؛ اگر کسی به سعادت ابدی دست یافت و به بهشت وارد شد و از دوزخ و شقاوت ابدی آن رست، این سعادتمند است و از خیر کثیر و کوثر بهره مند شده است.(کهف، آیه 46؛ مریم، آیه 76) در آیات قرآنی آمده که اگر موجب اغوا و گمراهی مسلمانان نبود، وضع کفار در دنیا بهتر از این قرار داده می شد: وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ وَلِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِؤُونَ وَزُخْرُفًا وَإِن کُلُّ ذَلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ؛ و اگر نه آن بود که همه‏ مردم در انکار خدا امّتى واحد گردند، قطعاً براى خانه‏هاى آنان که به خداى رحمان کفر مى‏ورزیدند، سقفها و نردبانهایى از نقره که بر آنها بالا روند قرار مى‏دادیم و براى خانه‏هایشان نیز درها و تختهایى که بر آنها تکیه زنند، و زر و زیورهاى دیگر نیز. و همه اینها جز متاع زندگى دنیا نیست، و آخرت پیش پروردگار تو براى پرهیزگاران است.(زخرف، آیات 33 تا 35) هم چنین در آیات 15 و 16 سوره فجر می فرماید که دادن نعمت یا گرفتن آن دلیل بر اکرام و اهانت نیست؛ بلکه همه این ها از ابتلائات و آزمون های الهی است؛ چرا که دنیا جای آزمون و ابتلاست نه پاداش. پس نه فقر و نداری مسلمانان دلیل بطلان عقاید و افکار و روش و رویه آنان است و نه دارایی و پیشرفت آنان دلیلی بر حقانیت عقاید و رویه آنان؛ چنان که در کافران نیز همین مساله مطرح است؛ زیرا دنیا محل ابتلاء و آزمون است و حقانیت و بطلان عقاید و رویه را می بایست در آخر کار و در قیامت سنجید؛ زیرا کسی که به بهشت در آمد او حق بوده و کسی که در دوزخ رفت باطل است. این باید ملاک قرار گیرد. به هر حال همه خواهند رفت که البته برخی با عذاب های الهی در همین دنیا مواجه شدند و خودشان نفهمیدند که گرفتار عذاب هستند و همه ثروت و پیشرفت و قدرتشان هیچ شد.(نگاه کنید: سوره مریم، آیات 74 تا 76)

  2. دوم این که دنیا جای حساب نیست، بلکه تنها جای عمل است و جای حساب و ارزش گذاری واقعی در آخرت است. پس حق و بطلان چیزی را در دنیا نمی توان به دست آورد؛ زیرا در دنیا اعمال حسابرسی و ارزشگذاری نمی شود تا بگوییم فلان چیز حق بوده چون چنین برکات و آثاری داشته و فلان چیز باطل بوده چون فلان آثار بد را به دنبال داشته است. در آیات قرآنی آمده که وقتی کفار وارد قیامت می شوند می بینند که نوری ندارند که از ایمان و عمل پدید می آید و در آخرت سبک وزن هستند و از هیچ سنگینی بهره مند نیستند؛ چون باطل هیچ است و وزن و سنگینی ندارد، از همین رو خواهان نور و ایمان و مانند آن می شوند(اعراف، آیات 8 و 9 ؛ مومنون، آیه 102 و 103)، ولی گفته می شود که آخرت جای عمل نیست و می بایست عمل ایمان و دیگر اعمال صالح را در دنیا فراهم می آورند و ره توشه آخرت می کردند.(مومنون، آیات 99 و 100؛ حدید، آیه 13) امیرمومنان علی(ع) می فرماید: وَ إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسَابَ، وَ غَدا حِسَابٌ وَ لاَ عَمَلَ؛ امروز در دنیا جای عمل بدون حساب رسی و فردا در قیامت حساب بدون عمل است.(نهج البلاغه، خطبه 42)


93/5/16::: 5:37 ع
نظر()